“شغل” دوست پسرم افراد ترسناک را وارد خانه ما می کند



امی عزیز: دوست پسر زنده من یک فروشنده سطح پایین علف های هرز است.

راستش این همیشه من را آزار می‌داد، اما او می‌گوید حالا که پات در ایالت ما قانونی است، او دیگر قانون را زیر پا نمی‌گذارد، او کسب‌وکار می‌کند.

من اساسا از این واقعیت که او این کار را می کند متنفرم. در ساعات عجیب و غریب بازنده هایی را به خانه ما می آورد و من گاهی احساس ناامنی کرده ام.

حدس می زنم برای شما می نویسم چون می خواهم بررسی کنم. من از دیدگاه شما قدردانی می کنم و می توانم از دیدگاه دیگری استفاده کنم.

خب چی فکر می کنی؟

خسته

عزیز خسته: در ایالت من (جایی که مصرف گلدان در حال حاضر قانونی است)، افراد می توانند تعداد کمی از گیاهان را برای استفاده خود پرورش دهند، اما همچنان داشتن بیش از سه اونس و فروش آنها خارج از یک تجارت قانونی و دارای مجوز غیرقانونی است.

شما باید در شبکه قوانین و مقررات جایی که زندگی می کنید تحقیق کنید تا (بهتر از دوست پسرتان) میزان نقض قانون را درک کنید.

به نظر من مهمتر از آن فضایی است که این امر در خانه شما ایجاد می کند و اینکه چقدر در برابر جریان ورود غریبه ها به خانه آسیب پذیر هستید.

و بنابراین من از شما دو سوال می پرسم که باید از خود بپرسید:

اینجوری میخوای زندگی کنی؟

آیا این شریکی است که شما می خواهید و لیاقتش را دارید؟

او برای تامین نیازهایش انتخاب هایی انجام داد – و شما حق و مسئولیت دارید که به نفع خود انتخاب کنید.

امی عزیز: من سه فرزند 38، 41 و 52 ساله دارم. دو کوچکترین آنها فرزندان زیر 10 سال دارند.

من هر سال هزاران دلار به بچه ها می دهم. من به بزرگ‌ترینم سه برابر می‌دهم چون چند سالی است که مریض است، با وجود اینکه از رفتن به دکتر سنتی امتناع می‌کند.

هیچ یک از فرزندانم هدایای من را تصدیق نمی کنند. بچه وسط اگر بپرسم آیا پول در حساب بچه ها آمده است از من تشکر می کند.

این با یک تصادف رانندگی پیچیده است که در آن بزرگ ترین من در حالی که تحت تأثیر مواد مخدر بودم، یک زن و نوزادش را کشت.

دیدگاهتان را بنویسید