یادداشت سردبیر: این داستان بخشی از کارگاه سالانه روزنامه نگاری موزاییک برای دانش آموزان دبیرستان منطقه خلیج است که یک دوره دو هفته ای فشرده روزنامه نگاری است. دانشآموزان در این برنامه زیر نظر خبرنگاران حرفهای گزارش میدهند و از داستان عکس میگیرند.
من اخیراً برای اولین بار پس از مدت ها پسر عمویم را دیدم. شاید آن زمان گذشته بود، اما به نظر می رسید که او با آنچه که او به یاد می آورد متفاوت بود. آرایش غلیظ، شورت کوتاه و نگرش متفاوت. این کاملاً وحشتناک نبود، اما باعث شد که او غیرقابل تشخیص به نظر برسد.
“تو خیلی خوب به نظر میرسی!” گفتم “چند سالته؟ 14؟”
او پاسخ داد: من کلاس ششم هستم.
هنوز در مدرسه ابتدایی بود، و با این حال او 10 قدم از جایی که من در سن او بودم جلوتر بود. نسبت به سنش بالغ به نظر می رسید.
مدرسه راهنمایی برای من زنده است، به دلیل لحظات خجالت آور اما مهم بیشمار.
زمانی که من تنها و مسن ترین دختر پیش از نوجوانی در یک خانواده سنتی مهاجر آسیایی بودم، والدینم همیشه نحوه لباس پوشیدن، مدیریت اوقات فراغت من و انتظار عملکرد خوب در مدرسه را کنترل می کردند. من همیشه به آنچه بودم و اجازه انجام آن را نداشتم محدود میشدم، در نهایت به آنچه در آن زمان قوانین سختگیرانه و بیمعنی میدانستم عادت کردم.
اکنون متوجه می شوم که والدینم از من محافظت می کردند تا بیش از حد پیش بروم و به فردی تبدیل شوم که آمادگی آن را نداشتم و از من محافظت می کردند که مانند پسر عمویم به سن نوجوانی تبدیل شوم.
هر چه بیشتر به آن فکر می کنم، بیشتر متوجه می شوم که این «دختر ناشناس» چیزی کمتر از تغییر رفتار یا نگاهش نیست. با این حال، او هنوز هم پسر عموی جوان و بی گناه من است، تنها تحت تأثیر روندهای جدید امروزی و تأثیرات رسانه ای، چیزی که در سال های پیش از نوجوانی از من پنهان بود.
من امروز برای جوانان احساس بدی دارم. قبلاً در چنین مرحله ناخوشایند جوانی، مدرسه راهنمایی، و مجبور به پیروی از قوانین خانوادگی مشابه من، اما در موقعیت های بدتر. دختران امروزی پیش از نوجوانی باید آن را در کنار سلامت روانی و موقعیت اجتماعی مدیریت کنند، در حالی که از آنها می پرسند وقتی بزرگ شدی می خواهی چه کاره شوی؟ و آنها را مجبور می کند که از پوسته کودکی خود بیرون بیایند و ذهنیت بالغ و جوان را به خود بگیرند.
که به حوزه های دیگر هم تسری پیدا می کند. به عنوان مثال، با وجود اینکه در سنین جوانی به من امتیاز فناوری داده شد، هنوز در مورد نحوه استفاده از آن مدیریت کوچکی داشتم. اما هرگز منبع اصلی سرگرمی من نبود.
برادران من، 4 و 5 ساله، دستگاه های الکترونیکی متعددی دارند و می توانند هر زمان که بخواهند هر کاری که بخواهند بازی کنند. آنها فقط نمی توانند بدون آن زندگی کنند. همین امر در مورد دختران نوجوان امروزی که اغلب در اینستاگرام و TikTok هستند، اتفاق می افتد.
در آنجا، از آنها به دنیای آنلاین از روندها و دنبال کردن زیباییشناختی استقبال میکنند، و با این حال این گرایشها فقط آنها را شستشوی مغزی میدهند تا به نظرات رسانهها در مورد روندهای اجتماعی و راههایی برای داشتن یک زندگی رضایتبخش تکیه کنند. آنها قادر به درک ایده انجام کارها برای خودشان نیستند.
رسانه های اجتماعی با ترفندهای خرده فروشی خود، دختران پیش از نوجوانی را هدف قرار می دهند. فروشگاه های محبوبی که در اطراف آنها بزرگ شدم، Justice و Claire’s، ورود دوستانه و دخترانه من به دنیای یک زن جوان بود. من تحت تأثیر روندهای بیرون از فروشگاه ها قرار نگرفتم و فقط روی آنچه از نظر فیزیکی در مقابلم بود تمرکز کردم. من راضی بودم که یک تی شرت از قفسه بخرم، البته در کنار انتخاب های مد مادرم.
امروز می بینم که این فروشگاه ها بسته می شوند زیرا آخرین روند خرید از فروشگاه های قدیمی تر اما “زیبایی” مانند Sephora یا Lululemon است. این فروشگاه ها برای من در دوران پیش از نوجوانی خیلی شیک بودند. گروههایی از دختران به این فروشگاهها میروند و همان چیزهایی را که بهصورت آنلاین میبینند، خریداری میکنند، که توسط دختران بزرگتر رایج شده است. این گرایشها شما را فریب میدهند تا چیزی را که نیستید تجسم کنید، مانند یک زن 20 ساله که به صورت آنلاین لباس شنا را مدل میکند، بسیار متفاوت از بدن یک پسر 11 ساله.
امروزه به نظر می رسد که دختران پیش از نوجوانی برای انتخاب انگیزه و نحوه زندگی و عمل به رسانه های اجتماعی متکی هستند. صرفاً نگاه کردن به پست اینستاگرام دختر دیگری باعث می شود که تمام توجه خود را بر روی استانداردهای اجتماعی و محبوب بودن متمرکز کنند و فقط برای لحظات کوتاه محبوبیت به تمام توجهی که می توانند جلب کنند دست یابند.
این دختران میترسند بدون پشتیبانی آیفون برجسته شوند.
من نیازی به شبکه های اجتماعی نداشتم. من دائما تشنه تبدیل شدن به فردی جسور و معتبر بودم.
نسلهای قدیمیتر و رسانههای اجتماعی میخواهند نوجوانان جوان را به نوجوان تبدیل کنند، و این اشکالی ندارد.
به جای اینکه دوران کودکی آنها را از بین ببرید یا از آنها به خاطر لباس و رفتارشان انتقاد کنید، به آنها کمک کنید تشخیص دهند که داشتن نظر و مخالفت اشکالی ندارد. توئین ها پایین تر از ما نیستند، بلکه از ما جوان تر هستند و همیشه خواهند بود.
لیان کارلا کتباگان دانش آموز دبیرستان Evergreen Valley در سن خوزه است.